English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8572 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
deponent U گواهی نویس
affiant U گواهی نویس
tenors U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
to give evidence before the court U در دادگاه گواهی دادن
probate U تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
eyewitnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eye-witnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
facsimile U رونوشت عینی رونوشت
facsimiles U رونوشت عینی رونوشت
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
certifies U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
carbon copy U رونوشت
carbon copies U رونوشت
repeats U رونوشت
repeat U رونوشت
transcript U رونوشت
transcripts U رونوشت
copy U رونوشت
copying U رونوشت
copied U رونوشت
copies U رونوشت
transcribed U رونوشت برداشتن
transcribe U رونوشت برداشتن
counterpart U همکار رونوشت
counterparts U همکار رونوشت
office copy U رونوشت مصدق
memory dump U رونوشت ازحافظه
letter book U کتاب رونوشت
carbon copy U رونوشت کاربنی
cetified copy U رونوشت مصدق
transcribing U رونوشت برداشتن
facsimiles U رونوشت گرفتن
facsimiles U رونوشت مصدق
letter book U رونوشت نامه
transcribes U رونوشت برداشتن
facsimile U رونوشت مصدق
make a copy of U رونوشت برداشتن
dump U رونوشت انباشتن
carbon copies U رونوشت کاربنی
facsimile U رونوشت گرفتن
transcripts U نسخه رونوشت
exact copy U رونوشت عین
replication U رونوشت دفاع
transcript U نسخه رونوشت
certified copy U رونوشت مصدق
deed of poll U سند بدون رونوشت
facsimile U رونوشت عینی نمابرد
facsimiles U رونوشت عینی نمابرد
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
transcription U سواد برداری رونوشت
transcriptions U سواد برداری رونوشت
true copy U رونوشت مطابق با اصل
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
microcopy U رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
witnesses U گواهی
witnessed U گواهی
deposition U گواهی
attestation U گواهی
testimony U گواهی
certification U گواهی
witnessing U گواهی
depositions U گواهی
witness U گواهی
certificate [official document] U گواهی
oral evidence U گواهی
certificate U گواهی
attestation U گواهی
warrants U گواهی
warranting U گواهی
warranted U گواهی
warrant U گواهی
certificates U گواهی
grade U گواهی
report U گواهی
reference [testimonial] U گواهی
mark U گواهی
evidence U گواهی
testimonies U گواهی
legalization U گواهی
testifies U گواهی دادن
testify U گواهی دادن
testifying U گواهی دادن
treasury warrant U گواهی خزانه
false evidence U گواهی کدب
certificates U گواهی نامه
warrantable U قابل گواهی
to call in evidence U گواهی خواستن از
quality certificate U گواهی کیفیت
qualifying certificate U گواهی صلاحیت
death certificate U گواهی فوت
testis U تخم گواهی
death certificates U گواهی فوت
to bear testimony U گواهی دادن
to bear witness U گواهی دادن
evidence U ملاک گواهی
testified U گواهی دادن
inspection certificate U گواهی بازرسی
certificate U گواهی نامه
attested U گواهی دادن
attesting U گواهی دادن
attests U گواهی دادن
certifies U گواهی کردن
inspection certificate U گواهی نظارت
certify U گواهی کردن
insurance certificate U گواهی بیمه
certifying U گواهی کردن
interim certificates U گواهی موقت
attest U گواهی دادن
health certificate U گواهی بهداشت
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
depose U گواهی دادن
deposes U گواهی دادن
deposing U گواهی دادن
warrants U گواهی حکم
warrants U گواهی کردن
warranting U گواهی حکم
warranting U گواهی کردن
warranted U گواهی حکم
warranted U گواهی کردن
warrant U گواهی حکم
warrant U گواهی کردن
certified U گواهی شده
certificate of damage U گواهی خسارت
back letter U گواهی تضمین
certificate of measurement U گواهی وزن
certificate of origin U گواهی مبدا
certificate of origin U گواهی مبداء
speak well for U گواهی دادن
certificate of quality U گواهی کیفیت
certificate of measurement U گواهی مقدار
certificate of quantity U گواهی کمیت
certificate of quantity U گواهی مقدار
certificate of receipt U گواهی رسید
certificate of receipt U گواهی وصول
certificate of survey U گواهی بازرسی
certificate of survey U گواهی بازدید
certificate of inspection U گواهی بازرسی
bear testimony U گواهی دادن
deposition U گواهی کتبی
certificate of compliance U گواهی تطبیق
certificate of analysis U گواهی بررسی
depositions U گواهی کتبی
certificate of a doctor U گواهی پزشک
certificate of deposit U گواهی سپرده
licensing U گواهی نامه
call to witness U گواهی خواستن از
call in evidence U گواهی خواستن از
birth certificate U گواهی تولد
certificate of health U گواهی بهداشت
certificate of death U گواهی فوت
license U گواهی نامه
bear witness U گواهی دادن
certificate of weight U گواهی وزن
witnessing U گواهی دادن
certifier U گواهی کننده
certified check U چک گواهی شده
witnesses U گواهی دادن
certification U گواهی کردن
testimonial U گواهی نامه
testimonials U گواهی نامه
witnessed U گواهی دادن
witness U گواهی دادن
bill of health U گواهی بهداشت
Recent search history Forum search
1The outright abolition of the death penalty.
1In dubio mitius
0دليل رسيدگي غير علني در دادگاه كيفري
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com